شواهد و مدارك درباره مذهب در بين النهرين از دو منبع عمده باستان شناختي و متون به دست آمده است . مدارك باستان شناختي از بهاياي ساختماني و سازه هايي مانند نماز خانه ها ، معابد و برجهاي معابد يا زيگورتها ،و اشياء و ابزار پرستش به وسيعترين مفهوم كلمه از مجسمه و تصوير گرفته تا سحر و افسون تشكيل مي شود .
ويرانه هاي عظيم زيگورتها در شهرهاي بزرگ .به ويژه در جنوب بين النهرين نه تنها سرزمين بابل را به اشتها رساند ،بلكه به مقدار گسترده به بقاي شهرت تمدن بين النهرين ياري كرد . با وجود اين ، حتي امروز ما مفهوم واقعي اين بناها را
نمي دانيم . ما اين برجها را حفاري كرده و ساختار موثر و گيراي آنها را از ديدگاههاي تكنيكي مطالعه كرده ايم ،ما نام آنها را اصطلاحات اكدي براي بخشهاي گوناگون آنها را مي دانيم ،ما از تاريخ آنها آگاهي داريم ،اما به درستي نمي دانيم كه براي چه منظور ساخته شده اند .
البته در مورد معابد مي دانيم كه شبستان محل نگاهداري پيكره خدا بود . و اينكه پيش ـ شبستان ، درهاي بزرگ ،حياطها ، راهروها ، و ديگر درهاي كوچكتر و فرعي به شيوه اي ساخته شده بود كه از يك سو بتواند به بهترين وجه ممكن در خدمت كاركنان معبد و پرستشگراني قرار گيرد كه پيوسته بهآنجا رفت و آمد داشتند ،و از سوي ديگر ،قدرت و ثروت خدا را به نمايش گذاشته و جاي امني براي حفظ كاركنان ونگاهداري گنجينه هاي آن باشد . اما پرسشهاي اصلي درباره معني ومفهوم آ“ها را نمي توان پاسخ گفت ، پرسشهايي فراسوي توصيف آن چيزي كه ما مي بينيم و فراسوي كاربردهاي آشكار ،اما ظاهري ، واحدهاي معتددي كه مجموعه معبد را به وجود مي آورد